خاطرات نوروز سال 91
سلام عزیزمامان سرعت اینترنت خیلی پایین هست و به سختی می تونم آپدیت کنم از دوستان عزیز هم معذرت می خوام که نمی تونم بهشون سر بزنم . انشاالله در اولین فرصت از خجالت همه شما در میام . با کلی تلاش فقط دو تا عکس اپلود شد :( 1 فروردین سال 91 امروز صبح من و تو بابایی سر سفره هفت سین خونه بابا جونی (بابا) بودیم اولین عیدت بود عزیزم و خیلی خوشحال بودی .تا دو روز دیگه هم سه ماهت تموم میشه و وارد ماه چهارم میشی . عمه جون صدیقه و فاطمه جون و محمد جون هم بودند بعد از سال تحویل عموها و عمه جون آذر هم اومدن دیدن بابا جونی و مامان جو...